‌XXXXXXXXورود تازی ممنوعXXXXXXXX

راه در جهان یکی است و آن راه راستی است(داریوش بزرگ)

‌XXXXXXXXورود تازی ممنوعXXXXXXXX

راه در جهان یکی است و آن راه راستی است(داریوش بزرگ)

کورش بزرگ

اینک که به یاری مزدا تاج سلطنت ایران و بابل و کشورهای جهات اربعه را به سرگذاشته ام اعلام می کنم که تا روزی که زنده هستم و مزدا توفیق سلطنت را به من می دهد دین و آئین و رسوم ملتهائی که من پادشاه آنها هستم محترم خواهم شمرد و نخواهم گذاشت که حکام و زیر دستان من دین و آئین و رسوم ملتهائی که من پادشاه آنها هستم یا ملتهای دیگر را مورد تحقیر قرار بدهند یا به آنها توهین نمایند.

من از امروز که تاج سلطنت را به سر نهاده ام تا روزی که زنده هستم و مزدا توفیق سلطنت را به من می دهد هرگز سلطنت خود را بر هیچ ملتی تحمیل نخواهم کرد و هر ملت آزاد است که مرا به سلطنت خود قبول کند یا ننماید و هرگاه نخواهد مرا پادشاه خود بداند من برای سلطنت آن ملت مبادرت به جنگ نخواهم کرد.

من تا روزی که پادشاه ایران هستم نخواهم گذاشت کسی به دیگری ظلم کند و اگر شخصی مظلوم واقع شد من حق وی را از ظالم خواهم گرفت وبه او خواهم داد و ستمگر را مجازات خواهم کرد.

من تا روزی که پادشاه هستم نخواهم گذاشت مال غیر منقول یا منقول دیگری را به زور یا به نحو دیگر بدون پرداخت بهای آن و جلب رضایت صاحب مال تصرف نماید و من تا روزی که زنده هستم نخواهم گذاشت که شخصی دیگری را به بیگاری بگیرد و بدون پرداخت مزد وی را به کار وا دارد.

من امروز اعلام می کنم که هر کسی آزاد است که هر دینی را که میل دارد بپرستد و در هر نقطه کخ میل دارد سکونت کند مشروط بر اینکه در آنجا حق کسی را غصب ننماید و هر شغل را که میل دارد پیش بگیرد و مال خود را به هر نحو که مایل است به مصرف برساند مشروط بر اینکه لطمه به حقوق دیگران نزند.

من اعلام می کنم که هر کس مسئول اعمال خود می باشد و هیچ کس را نباید به مناسبت تقصیری که یکی از خویشاوندانش کرده مجازات کرد و مجازات برادر گناهکار و بر عکس به کای ممنوع است و اگر یک فرد از خانواده یا طایفه ای مرتکب تقصیر می شود فقط مقصر باید مجازات گردد نه دیگران.

من تا روزی که به یاری مزدا زنده هستم و سلطنت می کنم نخواهم گذاشت که مردان و زنان به عنوان غلام و کنیز بفروشند و حکام و زیر دستان من مکلف هستند که در حوزه حکومت و ماموریت خود مانع از فروش و خرید مردان و زنان بعنوان غلام و کنیز بشوند و رسم بردگی باید به کلی از جهان برافتد.

از مزدا خواهانم که مرا در راه اجرای تعهداتی که نسبت به ملتهای ایران و بابل و ملتهای ممالک اربعه بر عهده گرفته ام موفق گرداند

درباره کورش بزرگان چه گفته اند :

درباره کورش بزرگان چه گفته اند : کورش در تورات :خداوند درباره کورش می گوید که او شبان من است و هر چه او کند آن است که من خواسته ام . منم ( خداوند ) که او ( کورش ) را از جانب مشرق بر انگیختم تا عدالت را روی زمین برقرار کند . من امتها را تسلیم وی میکنم و او را بر پادشاهان سروری میبخشم و ایشان را مثل غبار به شمشیر وی و مانند کاهی که پراکنده شود به کمال او تسلیم می کنم . من کورش را به عدالت بر انگیختم و تمامی راهها را در پیش رویش استوار خواهم ساخت . منم که شاهین خود را ( کورش ) را از جانب مشرق فرا خواندم و دوران عدالت را نزدیک آوردم . خداوند کورش را برگزید و فرماندار جهانش کرده است . بازوی او را بر کلدانیها فرو خواهد آورد و راه او را همجه هموار خواهد ساخت . در سال اول سلطنت کورش پادشاه پارس کلام خدا کامل شد . خداوند روح کورش پادشاه فارس را برانگیخت تا در تمامی سرزمینها خود فرمانی صادر کند که ( یهوه ) خدای آسمانها تمام ممالک زمین را بر من داده است و امر داده است خانه برای او در اورشلیم بنا کنم . گیریشمن :باستان شناس فرانسوی میگوید کمتر پادشاهی است که پس از خود چنین نام نیکی باقی گذاشته باشد . کورش سرداری بزرگ و نیکوخواه بود . او آنقدر خردمند بود که هر زمانی کشور تازه ای را تسخیر می کرد به آنها آزادی مذهب میداد و فرمانروای جدید را از بین بومیان آن سرزیمن انتخاب مینمود . او شهر ها را ویران نمی نمود و قتل عام و کشتار نمی کرد . ایرانیان کورش را پدر و یونانیان که سرزمینشان بوسیله کورش تسخیر شده بود وی را سرور و قانونگذار می نامیدند و یهودیان او را مسیح خداوند می خوانند .کنت دوگوبینو سفیر اسبق فرانسه در تهران :
تا کنون هیچ انسانی موفق نشده است اثری را که کورش در تاریخ جهان باقی گذاشت - در افکار میلیونها مردم جهان بوجود آورد . من اذعان میدارم که اسکندر و سزار و کورش که سه مرد اول جهان شده اند کورش در صدر انها قرار دارد . و تا کنون کسی در جهان بوجود نیامده است که بتواند با او برابری کند و او همانطور که در کتابهای ما آمده است مسیح خداوند است . افلاطون :کورش سرداری بزرگ بود . در زمان او ایرانیان از آزادی برخوردار بودند و بر بسیاری از ملتهای دیگر فرمانروایی می نمودند . بعلاوه او به همه مللی که زیر فرمانروایی او بودند آزادی می بخشید و همه او را ستایش مینمودند . سربازان او پیوسته برای وی آماده جانفشانی بودند و به خاطر او از هر خطری استقبال میکردند . ویل دورانت :تاریخ نویس نامدار آمریکایی . کورش از افرادی بوده که برای فرمانروایی آفریده شده بود . به گفته امرسون همه از وجود او شاد بودند . روش او در کشور گشایی حیرت انگیز بود . او با شکست خوردگان با جوانمردی و بزرگواری برخورد می نمود . بهمین دلیل یونانیان درباره او داستهای بیشماری نوشته اند و او را بزرگترین جهان قهرمان پیش از اسکندر مینامند . او کرزوس را پس از شکست از سوختن در میان هیزمهای آتش نجات داد و بزرگش داشت و او را مشاور خود ساخت و یهودیان در بند را آزاد نمود .

کورش

جشن ازدواج ولیعهد پارس، شور و حرارت خاصی در مردم ایجاد کرده است. این جا سرزمین پارس است. ماندانا به فرزند برومندش نگریست و او را از ته دل ستود. به یاد گذشته ها افتاد ...

ماندانا در رویا پدر بزرگش را دید. هووخشتره بزرگ که دولت ستمگر و قدرتمند آشور را در هم شکسته بود و ماد را از چنگال آن رهانیده بود. نینوا با خاک یکسان شده است و دیگر نامی از آن نیست. ماندانا چشم گشود و فرزند برومندش را دید. دوباره به گذشته فکر کرد. آستیاگ، پدر عیاش و بی عرضه اش را به یاد آورد که با مرگ هووخشتره بر تخت سلطنت جلوس کرده بود. او سایه ای بیش نبود. پادشاه اصلی ماد، آری ینیس ملکه لیدیه ای ماد بود... و به برادر ناتنی اش کیاکسار فکر کرد. پسر آری ینیس. او هم همچون پدرش موجود کثیفی بود. ماندانا از عاقبت ماد می ترسید. دوباره چشم گشود و پسرش، کوروش را دید. لبخند زد و سعی کرد در آن شب فرخنده، شاد باشد. پسرش موجی از امیدواری در او ایجاد می کرد. ماندانا به یاد کودکی کوروش افتاد و بی اختیار اشکی از گوشه چشمش لغزید. زمانی که آستیاگ، قصد داشت به هر نحوی وی را نابود کند...

این جا قصر پر شکوه پادشاه ماد است. آستیاک - که این روز ها آژی دهاک نامیده می شود - در تخت زیبای خود خفته است. گویی راحت نیست. پهلو به پهلو می شود. عرق می ریزد و ... ناگهان از خواب می پرد. آری ینیس به سویش می شتابد. آستیاگ ناله می کند: درخت! یک درخت... کوروش... وااااااااای!!

- چه دیده اید سرور من؟
: یک درخت. از شکم ماندانا بیرون آمد. او خودش بود... خودش بود
!
- چه کسی خودش بود سرور من؟

: کوروش!... کوروش. از شکم ماندانا درختی بر آمد. شاخ و برگ گُسترد و تمام آسیا را فرا گرفت. او کوروش است. فوراً دستور مسمومیت او را صادر کنید. فوراً!

***

ماندانا به یاد آورد که چگونه از کوروش دور افتاد. زمانی که نیرنگ آستیاگ بی ثمر ماند و پسر دلبندش به دست مرد چوپانی به نام مهرداد و همسر مهربانش بزرگ شد. در بیابان و صحرا، طبیعت معلم کوروش بود. کوروش، جوان برومندی شده بود که به نزد مادرش ماندانا و پدرش کمبوجیه بازگشت... ماندانا برای آخرین بار به خودش نهیب زد تا در جشن ازدواج پسرش کوروش، شاد باشد.

اندکی بعد از پایان مراسم جشن و سرور، جوانان پارسی در میدان بزرگ شهر به زور آزمایی پرداختند. آنجا بود که کئوبرو - کسی که به کوروش چیزهای بسیاری آموخته بود - جوانی را به او معرفی کرد. او، هیکلی قوی و عضلاتی نیرومند داشت و برای شرکت در جشن ازدواج به پارس آمده بوده بود. مرد جوان ، در مسابقات شمشیر زنی و اسب دوانی و کشتی، برتری خود را به رخ حریفان کشید. کوروش سردار بزرگ خود را شناخته بود. او کسی نبود جز، آبرادات.

یک ماه گذشت. وقت آن رسیده بود که کوروش، اولین قدم خود را در برقراری کشوری مستقل و قدرتمند بردارد. جلسه ای تشکیل شد که در آن کوروش، آبرادات، کئوبرو، ویشتاسب، بغابوخش و آراسپ شرکت داشتند. کوروش گفت: لیدی، ماد ، بابل، مصر، پارس... چقدر از شنیدن این نامها دلتنگم. اوضاع امروز جهان ما این گونه است: کشور های کوچک و نیرنگ های بزرگ. لیدی و ماد با هم متحد اند، چرا که آری ینیس، ملکه ماد ، خواهر کرزوس پادشاه لیدی است. خوب می دانید که کرزوس به جز یک پسر گنگ و لال کس دیگری ندارد. پس اگر دیر بجنبیم، لیدی و ماد تحت فرمان آریه نیس در خواهند آمد. از طرفی، بخت النصر هم در بابل از هیچ گونه آزار بر یهودیان دریغ نمی ورزد. خراج سنگینی که ماد بر ما تحمیل می کند کمرشکن است و تاسف بیشتر برای آنکه این خراج گزاف، صرف عیاشی های آستیاگ و کیاکسار و آری ینیس می شود. ما باید از نامه های سری که بین لیدی و ماد از سوی آریه نیس و برادرش کرزوس انجام می شود باخبر شویم. آبرادات! من تو را مامور این کار می کنم. تو باید به لیدی بروی و این نامه ها را بدست آوری. ماموریت بعدی تو آنست که به ماد بروی و سعی در جمع آوری نیرو کنی. مردم ماد از ظلم و ستم آستیاگ خسته شده اند و او راآژی دهاک می نامند. پس به محض حمله ما، به ما ملحق خواهند شد.آبرادات تنها یک جمله گفت: بله سرور من.

آبرادات به لیدی رفت و با استفاده از اعتقادات خرافی مردم لیدی و کرزوس، به عنوان یک جادوگر وارد کاخ کرزوس شد و نامه ها را بدست آورد. سپس عازم ماد شد و علی رغم خطر های فراوان، نظر مردم را به سوی کوروش جلب کرد. کوروش نیز در پارس مشغول جمع آوری نیرو و آموزش دادن آنها بود. اکنون مقدمات حمله فراهم شده بود. کوروش، ماد را بدون کوچکترین مقاومتی فتح کرد. آستیاگ در مقابل نوه خویش شکست خورد و سربازان او به محض دیدن بیرق عقاب نشان کوروش ، سلاح هایشان را زمین گذاشتند و به او پیوستند. کوروش پدر بزرگ خود را امان داد و با او به مهربانی رفتار کرد و او را نزد خود نگه داشت. اما آری ینیس و فرزندش کیاکسار به لیدی گریختند تا خود را محیای جنگ با کوروش کنند. جنگ با لیدی و تصرف سارد، قدم بعدی کوروش بود.

کوروش، مرد تصمیم های بزرگ، اینک از هر لحاظ آماده نبرد با لیدی است. سپاه کوروش و کرزوس همدیگر را در پتریوم ملاقات کردند. سربازان سنگین اسلحه لیدی در مقابل سپاهیان دلیر کوروش تاب مقاومت نیاوردند و به سمت سارد گریختند ولی کوروش بر خلاف انتظار کرزوس، از راه کوهستانی و در زمستانی سرد وی را تعقیب کرد. کرزوس که انتظار نداشت کوروش او را از آن راه تنگ کوهستانی تعقیب کند، پیاده نظام های خود را مرخص کرد. وقتی کرزوس در سارد با لشگر کوروش رو به رو شد دریافت که عمر امپراطوری سارد پایان یافته است. هوش سرشار کوروش بار دیگر نمایان شد و در میدان جنگ، اندک اسب سواران باقی مانده لشگر کرزوس نیز با دیدن شتر های کوروش رمیدند. کوروش از کشتن کرزوس هم صرفه نظر کرد و از غارت کردن مردم پرهیز نمود. تا آنجا که گویی جنگی رخ نداده است. فرمان معروف کوروش در حمایت مردم شکست خورده، روی استوانه گِلی نوشته شد و همینک نیز موجود است.

آخرین قدم کوروش، فتح بابل بود. با فتح بابل، کشور رویایی و افسونگر، کوروش فرمانروای سه قدرت بزرگ جهان شد. لیدی ، ماد و بابل. سربازان پر زرق و برق بابل ، به هیچ وجه مانعی برای تصرف کشورشان نبودند. اینک موقع تاجگذاری شاه جهان شده بود. پارسیان ترجیح دادند تا برای زیبایی بیشتر از لباس های مادی استفاده کنند. کوروش با وقار خاصی بر گردونه باشکوهش حرکت می کرد و جمعی که مشعل به دست داشتند گرد او را گرفته بودند. قبای ارغوانی کوروش که پودهایی زربفت داشت، فریبنده و مجذوب کننده بود. کوروش، تاج پر شکوه ایران را بر سر نهاد. دو شاخ بلورین بر سر کوروش خودنمایی می کرد. او یک انسان معمولی نبود. حضار، بی اختیار در مقابل عظمت کوروش کبیر تعظیم کردند.

کوروش به آینده هم نگریست. در زمانی که نوروز فرا رسیده بود، کمبوجیه پسرش را به عنوان ولیعهد خویش برگزید و به عنوان فرمانروای بابل منصوب کرد.

ایران، یگانه قدرت جهان آنروز، تنها مصر را در مقابل داشت. اما گویا مقدر نبود که کوروش کبیر، وسعت قلمرو خویش را پس از فتح مصر ببیند. زمانی که کمبوجیه به نیابت از پدر برای فتح مصر عازم شده بود، کوروش در لشگر کشی به نزدیکی دریاچه آرال در مقابله با اقوام وحشی زخمی شد و در گذشت. جسد او را هشت سال بعد، داریوش کبیر به تخت جمشید آورد و به توصیه خود کوروش، با احترامی خاص به معبد آناهیتا انتقال داد.

کوروش، یگانه مرد بزرگی که اهل تسامح بود، کسی که پس از فتح لیدی در حمایت از دشمن شکست خورده نخستین اعلامیه حقوق بشر را صادر کرد، کسی که یهود را از چنگال بخت النصر رهانید، کسی که با ایجاد سد آهنینش، فساد یاجوج و ماجوج را فرونشاند، ذوالقرنینی که قرآن از او با احترام یاد کرد، پس از ایجاد سرزمینی آباد، چهره در نقاب خاک کشید و به اهوره مزدا پیوست. بوته گل کوشترک چند هزار ساله بر مزار کوروش در پاسارگاد، همچنان نفس می کشد و عصاره جلال و شکوه پادشاه بزرگ ایران را تراوش می کند.

***

پیشگویی های زرتشت از آینده ایران

پیشگویی شگفت انگیزجاماسب ازاوضاع گرفتارایران درآینده ( برگزیده های از یشت ها ) :گشتاسب شاه پرسید : این دین ( زرتشتی ) چند سال برقرار خواهد بود و پس از آن چه هنگام و چه زمانه ای است ؟
1 ) "
جاماسب بیتخش " پاسخ داد : که این دین هزار سال روا باشد پس از آن مردمانی که هم پیمان شکن هستند با یکدیگر رشک و دروغ کنند و سبب شود که ایرانشهر ( مملکت ایران زمین ) به دست تازیان سپارده شود و تازیان هر روز نیرومندتر شوند و شهر شهر را تسخیر کنند . ( همانطور که سپاه تازی به ایران حمله کرد و شهرهای ایران را یکی پس از دیگری تصرف کرد و ایرانیان را وادار به پذیرفتن اسلام یا دادن خراج کردند )
2 )
مردم ایران زمین به نابکاری - فساد - رذیلت و دروغ گرویده و از روش کردار نیکو آزرده میوشند و کناره گرفته
.
3 )
آمار گنجهای ایرانشهر رو به گسترش می رود و زرین و سیمین ها برای فرمانروایان انبار می شود
.
4 )
سپس همه اینها ناپدید شود و بسیار گنجهای پادشاهان ایران به دست دشمنان رسد و مرگ بی زمانه و نابهنگام گسترش یابد. ( همانطور که کاخهای مدائن توسط سپاهیان اسلام غارت شد و گنجها و زمردهای چندین دهه پادشاهی ایران و فرشها ابریشم ساسانیان توسط تازیان تکه تکه و غارت شد
. )
5 )
همه ایرانشهر به دست دشمنان تازی افتد و انیران ( ضد ایرانیان ) در ایران فراوان شوند به طوری که ایرانی از انیرانی مشخص نشود
.
6 )
در آن زمان " توانگران بد اندیش" بر درویشان پیشی میگیرند و آزادگان و بزرگان ایرانهشر در رنج و سختی زندگی خواهند کرد
.
7 )
به جایی خواهد رسید که فرزندی را که زایند بفروشند و پسر مادر را زند و برادر بر برادر رحم نکند و برای کسب خواسته های خود از یکدیگر درگیر شوند . ( به وضوح در ایران دیده شده که عده ای فرزندان خودشان را برای گرفتن مقداری پول حراج میکنند به طوری که روزنامه ایران چند ماه پیش خبر داد زنی جنین خود را در شکم اش به مبلغ 1.5 میلیون تومان فروخت و آن پول را برای دادن پول پیش خانه پرداخت کرد
!!! )
8 )
مردان زن صفت که ناپدید بودند در ایرانشهر هویدا میشوند و دروغ گسترده میشود . همانطور که فردوسی بزرگ در این باره فرموده است ( بعد از فتح ایران بدست اسلامیان تازی ایران اینگونه خواهد شد
):چو با تخت منبر برابر شود********* همه نام "بوبکر" و "عمٌر" شود
تبه گردد این رنجهای دراز **********شود ناسزا شاه گردن فراز
نه تخت و نه دیهیم بینی نه شهر********* ز اختر همه تازیان راست بهر
برنجد یکی دیگری برخورد******** به داد و به بخشش کسی ننگرد
ز پیمان بگردند و از راستی********* گرامی شود کژی و کاستی
پیاده شود مردم جنگجوی********** سوار آنکه لاف آرد و گفتگوی
رباید همی این از آن آن******** زین ز نفرین ندانند باز آفرین
نهانی بتر زآشکارا شود********* دل شاهشان سنگ خارا شود
بداندیش گردد پدر بر پسر******** پسر بر پدر همچنین چاره گر
شود بنده ی بی هنر شهریار******** نژاد و بزرگی نیاید به کار
به گیتی نماند کسی را وفا ********روان و زبانها شود پر جفا
ازایران واز ترک و از تازیان *********نژادی پدید آید اندر میان
نه دهقان نه ترک و نه تازی *********بود سخن ها به کردار بازی همه گنجها زیر دامن نهند *********بمیرند و کوشش به دشمن دهند
9 ) (
اتمسفر و هوای ) ایرانشهر رو به آشفتگی و سرمای سخت و گرمای سخت می رود و نباتات کم شود .
10 )
از آن پس زمین لرزه ( بوم گزندک ) در آنجا زیاد پدیدار شود و ویرانی ها به بار آورد . باران بی موقع و بی سود باریدن میکند
.
11 )
سوار پیدا میشود و پیداه سوار میشود و دوران به دست نا اهلان و نابخردان گذرد . ( دقیقا همان صحبتی که فردوسی بزرگ درباره ایران پیش بینی کرده بود و می بینیم که به واقعیت پیوسته و کسانی سردمدار ایران شدند که کارشان چیز دیگری بوده است ) فردوسی
:پیاده شود مردم جنگجوی******** سوار آنکه لاف آرد و گفتگوی
12 )
مردان روی به دلقکی و لوده گری و ریاکاری روی خواهند آورد و مردان جنگجو کم شود و نابکاری گسترش یابد و قلب ها از سنگ شود و سرداران نابکار و نالایق روی کار خواهند رفت .
13 )
پادشاهی و حکمرانی ایران بدست کسانی خواهد افتاد که انیران اند و در ظاهر بسیار دین مدار و آئیین و مسلک دار هستند
.
14 )
آن تازیان با ارمیان و ترکان مخلوط شوند و کشور بلبشو و نژادها عجیب و پلید شود
.و . . .سپس گفتگوی زرتشت با اورمزد است که آینده ایران را پرسش میکند ( از بهمن یشت ) :

1 )
در آن پست ترین هنگام 100 گونه و 1000 گونه و 10000 گونه دیوان ژولیده موی از تخمه خشم از راه برسند
.
2 )
آن بد تخمان از خطه خراسان به ایرانشهر بریزند و با پرچمی با موهای ژولیده و ظاهری نا آراسته از راه میرسند که همگی مزدور می باشند
.
3 )
سپس شهرها و دهها به ترتیب ویران میشوند و آنان که من اورمزد آفریدم همگی در نابودی قرار میگرند
.
4 )
آنان فریب کار بوده و آنچه که میگویند نمی کنند . و بدترین مرام و مسلک را دارند . چون از دروغ وارد میشوند . آنان به گفته های خود عمل نمیکنند و در سخن خود استوار نیستند
.
5 )
گفتار مردان حق به آنان ناراست آید و گفتار راست آنان شک برانگیز خواهد شد . در عوض گفتار نابخردان - فتوی دهندگان ناحق و فریب کاران برای آنان راست آید
.
6 )
در ان زمان سوگند های دروغین زیاد خورند و به زور به چیزی گواهی میدهند و به اورمزد ناسزا گویند
.
7 )
از گناهانی که مردم کنند از هر 5 گناه 3 گناه را پیشوایان دینی کنند و آنان کسانی هستند که با نیاکان دشمن هستند و عبادتی که خود گویند انجام ندهند و از دوزخ بیمی ندارند
.
8 )
آب رودخانه ها کاسته شود و خشکسالی رواج یابد
.
9 )
پادشاهی و فرمانروایی ایرانشهر به دست انیران افتد و همچون سغدیان و ترکان و کابلیان و تازیان باشند . ایشان چنان فرمانروایی بدی کنند که که مرد پرهیزگار و فرد بد کنش- کشتن هردو در نزد آنان یکی باشد
.و . . .زراتشت نامه هم که در سال 1278 میلادی ( 727 سال پیش ) توسط بهرام بن پژدو نوشته شد پیشگویی ها یش را از اینده وخیم ایران به صورت شعر در آورده :

به ایران بباشد سه جنگ تمام ****** بسی کشته گردند مردان نام

همه پارس و شیراز پرغم شود ******به جای طرب رنج و ماتم شود
بود حکمرانی آن دیو کین ****** که دین بهی را زند بر زمین
نیابی در آن مردمان یک هنر ******* مگر کینه و فتنه و شور و شر
و . . .متاسفانه می بینیم که پیشگویی ها یکی پس از دیگری به حقیقت می پیوندند و امروز ما نوادگان کورش هستیم که میتوانیم سرنوشت ایران را از این گرفتاری ها نجات دهیم .

چو ایران نباشد تن من مباد ، بدین بوم و بر زنده یک تن مباد


دریغ است ایران که ویران شود ، کنام پلنگان و شیران شود


مگه میشه به ایران افتخار نکرد؟!!!!!!!!!!

بهتر بود بپرسی به کجای ایران افتخار نمی کنی؟

به ذره ذره خاک ایران ، به تک تک ایرانیا (به غیر عرب صفتا ، غرب زده ها ) به اینکه نژادمون آریایی ،اونم آریایی برتر افتخار می کنم.

به این افتخار میکنم که هیچگاه بت پرست نبودیم .

به کوروش کبیر ، داریوش بزرگ ، خشایار شاه ، کاوه آهنگر ، آرش کمانگیر ، سیاوش ، کیومرث ، رستم، زرتشت و...

منشور حقوق بشر ، منشور پارسوماش ، منشور پرشیا ، منشور شوشیانا ، منشور پاسارگاد ، فروهر همه اینا غرور آفرینه .

به فردوسی، خیام، حضرت حافظ ، مولانا رومی ، سعدی ،عطار ، نظامی ، وحشی بافقی ، ارد بزرگ ،ابوعلی سینا ، ابو ریحان بیرونی ، رازی و...

به پارسه ، خلیج همیشه فارس ، پاسارگاد ، شهر سوخته(مهر گنجینه سر به )، چغازنبیل ، بیستون ، نقش رستم ، تخت سلیمان ، طاق بستان ، کاخ تیسفون(بزرگترین طاق آجری دنیا)و... افتخار می کنم.

به این افتخار می کنم که ما ایرانی ها شادترین مردم دنیا بودیم و پدران ما جشن و پایکوبی رو عبادت می دونستند .

کل جهانیان در مقابل بزرگی ایران و ملتش سرفرود آوردن .


ما ایرانی ها همیشه یگانه پرست بودیم .
آیین مغان
آیین مهرپرستی (میترائیسم){ که هنوزم تو کشورای مختلف طرفدار داره.}.
دین زردشت
آیین مانی
آیین مزدک

کورش کبیر :

این ابر مرد آنقدر والا مقام بوده که در قرآن از او ذکر شده(( ذوالقرنین ))
(16 آیه درباره ی اونازل شده:آیات 82 تا 97 سوره ی کهف ) و در تورات نیز( جایی
او را مسیح وجایی شبان خداوند و در جایی دیگر عقاب شرق وهم مشورت خداوند )
از او با احترام خاصی یاد شده است .
در کتب مقدس یهودیان مانند (عزراء- نحمیاء- اشعیاه وارمیاه ) از کوروش به عنوان
یک آزاده ومنجی یاد شده است واین احترامی که یهودیان به کوروش دارند به خاطر آن
است که هنگامی که کوروش بابل را فتح کرد دستور داد تا تمامی یهودیان (تقریباَ000/40)
که در زمان بخت النصر(نبوکدنصر) پادشاه مقتدر بابل که در هنگام فتح اورشلیم آنها را به
اسارت گرفته بود، آزاد کنند و کلیه ی اموالی را که بخت النصر از هیکل سلیمان به غنیمت
گرفته بود مسترد کنند وکوروش کمکهای بسیاری از نظر مالی و امکانات به یهودیان نمود
تا به اورشلیم برگردند واونیز دستور بازسازی هیکل سلیمان را داد. کورش نخستین کسی
بود که منشور حقوق وآزادی بشر را صادر کرد.
در میان شاهان کمتر پادشاهی است که مانند ((کوروش)) به چنین نیکنامی جهانی رسیده
باشد.

منشور پاسارگاد


پیران خویش را گرامی بدارید
برنایان را به دانایی دلالت کنید و به یاد آورید که شریران هم روزی کودکانی بی آزار به گهواره بودند.پس او که به کودکان خشم و تازیانه بگیرد آینده آدمیان را آشفته کرده است پس او که به پندار دیوان درآید تنها پلشتی و پتیارگی به بار خواهد آورد پس مراقب میراث من باشید بعد از من توفانهای سهمگینی رخ خواهد داد من پیشگوی پارسیانم مراقب میراث من باشید چرا که دیوان و درندگان زمان شکوه شما را برباد خواهند داد خوابهای شما را آشفته خواهند کرد خنیاگران را خواهند کشت ای ملت من نگاهبان میراث من باشد چرا که تیرگی های بزرگ آغاز خواهد شد و از آیین آزادگان هیچ نشانی باز نخواهد ماند.

(
کوروش کبیر منشور پاسارگاد . کتیبه ی اول
)

فردوسی استاد بی همتای شعر و خرد پارسی و بزرگترین حماسه سرای جهان است. شاهنامه فردوسی به 30 زبان مختلف در دنیا ترجمه شده است
.
نیم نگاهی به تندیسهای فردوسی در کشورهای مختلف

برای یادبود این شاعر پر آوازه تندیس های زیادی توسط استادان بنام ساخته شده که زینت بخش میادین ، دانشگاهها و موزه ها ی داخل و خارج بوده است
.
مهمترین مجسمه های ساخته شده عبارتند از تندیسی که توسط لرنزی استاد مجسمه ساز معروف فرانسوی ساخته و در باغ نگارستان در سال 1313 نصب شده است
.
همچنین مجسمه ای که توسط پارسیان هند به ایران اهدا شد و در تاریخ 10 مهر 1324 در میدان فردوسی نصب شد و تا قبل از نصب مجسمه جدید فردوسی ساخته ابوالحسن صدیقی در این میدان قرار داشت و اکنون در دانشگاه تهران قرار دارد
.
مجسمه دیگری از فردوسی در شهر دوشنبه تاجیکستان وجود دارد که تاجیکها پس از فروپاشی شوروی آن را جایگزین مجسمه لنین کرده اند
.
تندیس شاعر نامدار ایرانی فردوسی ، همزمان با هزارمین سال پایان سرودن شاهنامه و در آستانه روز بزرگداشت فردوسی، در دانشگاه آکسفورد انگلیس نصب و رونمایی شد
.
اما تندیس دیگری از فردوسی در ایتالیا قرار دارد که از جنس سنگ مرمر سفید به ارتفاع 185 سانتیمتر است
.
در این خاک زر خیز ایران زمین .................. نبودند جز مردمی پاک دین

همه دینشان مردی و داد بود .................. کزان کشور آزاد و آباد بود

بزرگی به مردی و فرهنگ بود .................. گدائی در این بوم و بر ننگ بود

از آن روز دشمن به ما چیره گشت .................. که ما را روان و خرد تیره گشت

از آن روز این خانه ویرانه شد .................. که نان آورش مرد بیگانه شد

بسوزد در آتش گرت جان و تن .................. به از بندگی کردن و زیستن

اگر مایه زندگانی بندگیست .................. دو سد بار مردن به از زندگیست


محققان می گویند که حکیم خیام پس از «الکساندر پوشکین» در روسیه به عنوان دومین سخنور بزرگ مطرح است و کتاب های وی بیش از همه منتشر می شوند و بیش از هر ادیب دیگر علاقه‌مند و متقاضی دارد
.

رباعیات خیام امروزه پس از کتاب مقدس و آثار شکسپیر پر فروش ترین آثار ادبی انگلیسی محسوب می شود
.

در فرانسه در مورد مولانا گفته شد : اگر بخواهید تفاوت اساسی مابین سه نفر شاعر بزرگ ایرانی یعنی مولوی ، سعدی و حافظ را به صورت تشبیهی در آورید باید سعدی را چشم شاعر ، حافظ را قلب شاعر و مولوی را روح او بخوانید
.
در سالیان اخیر شاعرانی چون "کولمن بارکس" و "روبرت بلای" ( که هیچکدام فارسی نمی دانند) توانستند مولوی را در آمریکا بشناسانند و او را بر مسند بلندی بنشانند که اکنون می بینیم کتاب او پرفروشترین کتاب تاریخ آمریکا طی سالهای گذشته بوده است
.
شاعران معاصر آمریکایی اکنون غبطه می خورند و تلاش می کنند دریابند که چگونه یک شاعر فارسی زبان هشتصدساله توانسته است پرخواننده ترین شاعر در زبان انگلیسی شود
.

"
هدیه عشق" از معروف ترین آلبوم های موسیقی است که بر مبنای اشعار مولانا ساخته شده است . "دیپاک چوپرا" روانکاو و نویسنده هندی تبار آمریکایی موفق شد ستاره های ادب و موسیقی را گردهم آورد و این آلبوم را ضبط کند
.
در سال 1865 که ترجمه گلستان سعدی به قلم فرانسیس گلدوین در آمریکا منتشر شد امرسون مقدمه جالبی بر آن نوشت و گلستان را بعنوان یکی از کتابهای مقدس جهان ستود. وی در خصوص سعدی می گوید او به زبان همه ملل و اقوام عالم سخن می گوید و گفته های او مانند "هومر" و "شکسپیر" و "سروانت" و "مونتینی" همیشه تازگی دارد. امرسون معتقد است که دستورهای اخلاقی گلستان قوانین عمومی و بین المللی است
.

ارد بزرگ محبوبترین متفکر و اندیشمند ایران

اندیشمند میهن پرست کشورمان که سخنان و نظریات او بیشترین استقبال نسل جوان ایران را به همراه داشته است
.
آرمان همان تنها انگیزه زندگی
...آرمان همان انرژی و پتانسیل همه عمر...و چه آرمانی بالاتر از درد "ایران " داشتن...ایران پاکترین و زیباترین واژه هستی
و قطره ای می شوم در امواج سترگ و آسیم سرزمینم ....ایران


شادمانی جزء جدایی ناپذیر سنت ایرانی است . جشن های بزرگ ملی ، عشق و
...نباید از یاد برد که در افسانه های قدیمی مردمی، زرتشت هنگام تولد به صدای بلند می خندد.

جشن سده
جشن تیرگان (آبریزان)عید نوروز
جشن مهرگان
جشن شب یلدا سیرسور
سپندارمزگان


پنجه(چهارشنبه سوری
)سیزده بدر
جشن های گاه انبار


پروکوپیوس مورخ رومی در یادداشتهای روزانه خود در مورخ 13 بهمن ماه سال 69 شمسی قبل از هجرت میگوید :در این روز نسخه اصلی تاریخ جنگهایم را به امپراتور دادم واو پس ازمرور کوتاهی بر آن گفت
:هرچند به سود ما رومیان نیست اما جا داشت می نوشتی ژوستی نین امپراطور روم عقیده دارد در خون سربازان ایرانی ماده اختصاصی وجود دارد که باعث می شود ترس نداشته باشند بی باک و مغرور باشند و تسلیم نشوند. هنگام اسارت در برابر فاتح زانو نزنند و عجز و لابه نکنند من نمی دانم که ایران چه آبی دارد که بذر نهایت میهن دوستی را در جان مردمش پرورش میده.

رسول اکرم می فرمایید
:
«
لو کان العلم معلقاً باالثریا لتناوله رجال من الفارس
»
«
اگر دانش بر ستاره ی پروین (ثریا) بسته باشد ، ایرانیان بدان دست خواهند یافت

اصل روایت را به این گونه آورده اند
:
«
از حضرت پیغمبر (ص) روایت کرده اند، که این آیه شریفه را تلاوت فرمود
: وان تتولوا یستبدل قوماً «غیر کم». از آن حضرت پرسیدند کدام مردم به جای ما خواهند بود؟ حضرت دست بر دوش سلمان فارسی نهاده فرمود: این و قوم این (فارسیان= ایرانیان)، به خدایی که جان من در دست اوست، لوکان العلم...»

ای خوشا بر من که من ایرانیم فارغ از هر جنگ و هر ویرانیم
جنگ من جنگ خرد باشد عزیز من حیا دارم ز هر شمشیر تیز
رسم من رسم وفاداری بود کیش آزادی جهانداری بود
من ز زرتشت و خدایی بوده ام بُد ز کورش شاه ایدون دوده ام
من ز افریدون و از جم مانده ام نغمه های شادی و غم خوانده ام
من همانم که در این مهد فرین دارم از یار و عزیزان بهترین
مردمانی از دیار مهر و نور از دیار شادی و عشق و سرور
هم سخن نیکو و هم کردار نیک از اشا گویند و از پندار نیک
من نه حیوانم نه کافر یا خشوک نه به دنبال حرامی گوشت خوک
بر مسلمان و مسیحی و یهود آنکه نامش بُد ز ایران صد درود
من به این امید و عشقم زنده ام در تکاپوی وطن جان داده ام
مهد دلداران شود ایران زمین یار زرتشتیم جمله بر یقین
پاینده باد ایران


من از مردم خودمون که به ایرانی بودنشون افتخار نمی کنن بیزارم ، من از این حکومت از اینایی که ایران دارن نابود می کنن متنفرم
.
من از مردم خودمون که با جشن های غربیا همزمان تو کشور خودمون جشن می گیرن مثل ولنتاین (فلسفه شو از خود خارجیا دقیق تر می دونن) اما حتی اسم سپندارمذگان حتی به گوششونم نخورده حالت تهوع می گیرم
من از این مسوزم که تو تقویم کشور خودمون خبری از جشن های خودمون نـــــــــــــــــــی !!!!!

هر که مهر میهنش در دل نباشد کافر است این سخن فرموده ی زردتشت پاک و برتر است


ولادت ، شهادت ، بعثت ، عید فطر-قربان غدیر خم و... شده تعطیلی های تقویم

اینم رویداد های مهم تقویم ایرانی ها قیام خونین 15 خرداد ،پیروزی انقلاب ، همه پرسی تغییر رژیم شاهنشاهی به نظام جمهوری اسلامی ایران ، تاسیس بنیاد مسکن و افتتاح حساب شماره 100 به فرمان خمینی ،آغاز محاصره اقتصادی جمهوری اسلامی ایران توسط آمریکا ، افتتاح اولین دوره مجلس شورای اسلامی ،وفات علامه امینی ،شهادت مظلومانه آیت ا... حاج سید مصطفی خمینی .تغییر قبله مسلمین از بیت المقدس به مکه و و و
....فقط اسم مون ایرانه و الا ...
دو سد پاره کردند از «کین» تنش
به خون در کشیدند پیراهنش
اگر آتشی سخت افروختند
همه پیکر پاک وی سوختند نگر تا چه کردند این تازیان به ایران و دانشوران جهان


وقتی ما هیچ ارزشی به تاریخ خودمون نمی دیم دیگه از این بهتر نمیشه (یاد حرف ارد بزرگ افتادم
).
ارد بزرگ : آنکه به سرنوشت میهن و مردم سرزمین خویش بی انگیزه است ارزش یاد کردن ندارد
.

این شیر و خورشید قشنگ
دارد بها بیشتر ز جان
این نشان آریا
این یادگار کاویان
هر کس به آن حرمت گذاشت
عشق وطن در سینه کاشت
هر کس به آن مهری نداشت
خود را به بیگانه گماشت


نخستین گام برای از میان برداشتن یک ملت ؛ پاک کردن حافظه آن است . باید کتابهایش را ؛ فرهنگش را ؛ تاریخش را از میان برد . بعد باید کسی را واداشت که کتاب تازه ای بنویسد . فرهنگ تازه ای را جعل کند و بسازد ؛ تاریخ تازه ای را اختراع کند . کوتاه زمانی بعد ملت آنچه بوده را فراموش می کند ؛ دنیای اطراف نیز همه چیز را حتی با سرعت بیشتری فراموش می کند
...

فکر کنم دقیقا همین کارها رو با ما انجام دادن البته خیلی بهتر از این
...خیلی راحت سر مونو بریدن خیلی راحت .بیـــــــــــــــــــــــــــشـــــــــــــتـــــــــــــــــــــــــــــــر...


اینجا دین من توجیه کثافت کاریه منه تو یه مجرمیو حکم اسارت دادی به تنت

چی دوست داری بشنوی از این بشر خواهر روسری سرت کن که من تحریک نشم

اینجا صف اول نماز پست و مقامه علم و تجربه رو از بین برده روابط

اینجا ریش بزار،یقه ببند کارت رو غلتکه خنجر و غلاف کن وارد شو تو محلکه

اینجا گفتن حقیقتم جواز ندلره اون قدر مشکل داری که واست حواس نزاره


* * *
اینجا زندگی نمی کنن ، نفس می کشن طعم خون برادرو از رو حوس میچشن

اینجا مادر بزرگامون قصه نمی گن آخه بچه ها دیگه ته ِ قصه رسیدن

آخه تفریحه سالم جوونا سیگاریه دختر و ز.... زدن از روی بیکاریه

اینجا هرکی میگیره به خودش ژست سرباز حتی پرنده هام ندارن حس پرواز

اینجا واسه خودش داره هر کی قبله ای کسی فکر تو نیست تا وقتی زنده ای

(بهرام _اینجا ایرانه
)

این معرفی تنها ، برگی بود از یک جنگل


ایـــــــــــــــــــــــرانی بودنو افتخار نکـــــــــــــــردن به خاک وطـــــــــــن؟!!!