آرش معروف به کمانگیر، از پهلوان های باستانی و اسطوره ای ایران است که در تیراندازی بسیار زبردست و بی مانند بود. او پس از شکست ایرانیان از تورانیان برای تعیین مرز دو کشور تیری را از نقطه ی شکست، ساری یا آمل، پرتاب کرد. تیر آرش پس از زمان درازی بر تنه ی درختی در مرو فرود آمد. مرز ایران این گونه تعیین شد، اما پیکر آرش، که همه ی نیروی خود را برای پرتاب آن تیر گذاشته بود، پاره پاره شد و او جان خود را در راه میهن از دست داد.
فداکاری آرش منوچهر، پادشاه پیشدادی، در سال های پایانی فرمان روایی خود از افراسیاب تورانی شکست خورد و به مازندران پناهنده شد. سرانجام، هر دو به صلح گرایش پیدا کردند و منوچهر از افراسیاب خواست که به اندازه ی یک تیر پرتاب از خاک ایران را به او بازگرداند. افراسیاب درخواست او را پذیرفت و ایرانیان آرش را که در تیراندازی چیره دست و پرآوازه بود، برای پرتاب آن تیر سرنوشت ساز برگزیدند. آرش بر فراز کوهی برآمد و تیر در کمان گذاشت و کمان را کشید و تیر پرتاب شد. اما خداوند به باد فرمان داد که تیر را از آن کوه بردارد و به آن سوی خراسان ببرد. سرانجام تیر بر تنه ی درختی فرود آمد. آن گونه که بیرونی در آثار الباقیه آورده است، فرشته ای به نام اسفندارمذ به منوچهر فرمان داد که تیر و کمان ویژه ای بسازد. سپس، آرش برهنه شد و تن خود را به مردم نشان داد و گفت:"ببینید که پیکر من هیچ گونه زخم و بیماری ندارد، اما پس از تیراندازی نابود خواهم شد." گویند که اسفندارمذ تیروکمان را به آرش داد و گفت هر که آن را بیفکند، به جای بمیرد و آرش با این آگاهی تن به مرگ داد. او همه ی نیروی خود را در چله ی کمان گذاشت و با پرتاب تیر، پیکرش پاره پاره شد.
تاریخ آرش کهن ترین نوشته ای که در آن از آرش سخن رفته است، کتاب اوستا(یشت هشتم، بند ششم) است. در این کتاب از قهرمانی به نام ارخشه با ویژگی هایی مانند تیزتیر و تیزتیرترین ایرانیان، یاد شده است. در نوشته های پهلوی آگاهی چندانی از این قهرمان به دست نمی آید و تنها در رساله ی ماه فروردین روز خرداد، آمده است که در روز خرداد(روز ششم) از ماه فروردین، منوچهر و ایرش شیباگ تیر، سرزمین ایران را از افراسیاب پس گرفتند. در نوشته های دوره ی اسلامی آگاهی بیش تری پیرامون آرش وجود دارد. از آن قهرمان نامدار در تاریخ طبری، تاریخ ابن اثیر، آثار الباقیه ، شاهنامه، ویس و رامین، مجمع التواریخ، غرر السیر، البدء و التاریخ و کتاب های دیگر، یاد شده است. جایی که آرش تیر خود را از آن جا پرتاب کرد، در اوستا کوهی به نام ایریوخشئوثه است. در نوشته های اسلامی، تیر از جایی در طبرستان، کوه رویان، قلعه ی آمل، کوه دماوند یا ساری پرتاب شده است. جایی که آن تیر فرود آمد، در اوستا کوهی به نام خونونت است که شاید همان کوهی باشد که در شاهنامه و کتاب ویس و رامین از آن با نام هماون یادشده و کوهی در شرق کوه های شمال خراسان است. نویسنده ی مجمع التواریخ آن را در جایی بین نیشابور و سرخس می داند، در ویس و رامین و تاریخ طبرستان آن را جایی در مرو دانسته اند. فخرالدین اسعد گرگانی در ویس و رامین این گونه آورده است:"از آن خوانند آرش را کمانگیر که از آمل به مرو انداخت یک تیر".