‌XXXXXXXXورود تازی ممنوعXXXXXXXX

راه در جهان یکی است و آن راه راستی است(داریوش بزرگ)

‌XXXXXXXXورود تازی ممنوعXXXXXXXX

راه در جهان یکی است و آن راه راستی است(داریوش بزرگ)

پیشینه اوستا

در جهان راه فقط یکیست وان راه اشایی , یعنی راستی و درستی و پویش راه حق است که دیگر راهها همه نادرست و بی راهه است. ( یسنا, هات 72 بند 11)
همان گونه که می دانید اوستا سرگذشتی بس دراز دارد , در فراز و نشیب طولانی زندگی خود , بارها مورد تاراج و غارت قرار گرقت . در زمان جنگ های طولانی ایرانیان با تورانیان , یونان ,تازیان وحشی و پس از ان در دوران سلسله های ترک و تعصب انها بارها سوخته شد و در انهدام ان بسیار کوشیدند .
اما همچنان که ملت ایران و ایران زمین زنده و بر جای ماند , فرهنگ نیرومند و پایای این مرز و بوم و در راس ان اوستا نیز با تمام ناملایمات ماندگاری داشت .
اوستا از شمار جلوهای کهن روزگار و عمیق از این فرهنگ ناب پارسیست . در زمان ساسانیان در زنده کردن و نوشتن و تدوین ان کوشش فراوان شد , در 21 نسک فراهم شد , اما اوستای کنونی که در اختیار ماست پنج فصل دارد که شامل : ( ویسپرد – یسنا – یشتها – وندیداد – خرده اوستا ) می باشد.

سدره پوشی

برابر یک روش کهن و پذیرفته شده باستانی ، هر فرد باید پس از درک و شنا خت دین به طور رسمی پیروی خود را از آن دین طی مراسمی اعلام نماید که در هر دین این مراسم ،‌ویژه و خاص اند. زرتشتیان نیزبایستی فرزندان خود را چه پسر وچه دختر ( طبق سنت بین 7 الی 15 و در بعضی سنخ 7 تا 11 سالگی ) با بر گزاری مراسم سدره پوشی ( که گاهی آن را نوزوتی هم می خوانند اما این واژه اقتباسی ازنو جوت پارسیان است. که جوت یا زوت یا زوت یا زود نام موبدی است که در برگزاری مراسم یسنا ، موبد اصلی است وهر آنکس که به تازگی زوت شده را نوزوت و مراسم آنرا نوزوتی گویند )‌در جرگه زرتشتیان وارد نمایند.
پذیرش دین در فرهنگ ایرانی بویژه درگفتار پیامتر اشوزرتشت اختیاری وبردوش هر فرد است که لازمه گزینش نیک ازبد را خرد دانسته است :
( گاتا – 2-30) ای مردم به سخنان مهین گوش فرا دهید ، با اندیشه روشن در آن نگریسته و میان این در آئئن ( راستی و دروغ )‌خودتمیزدهیدو پیش ازفرا رسیدن روز واپسین هر مردو زن شخصا دین را اختیار کند بشود که سرانجام کامروا گردیم . پس هر کودک باید به یاری پدر و مادرو آموزگار خویش تا پیش ازانتخاب دین خود، با دانش دین آشنا گردد وبتواند نیک وبدرا تمیز داده و توان گسترش آنرا بیابد . آنگاه روزی فرا میرسد که طبق سنت کهن ایرانیان زرتشتی ، بایستی آزمون پی دهد و هر نوجوانی که پیروز گردد شایسته پذیرش دین بهی و سدره پوشی است. این آزمون که در روزگار مابه خواندن اشم وهو و یتا اهو و احتمالا چند اوستای بایسته مثل سروش واژ و کشتی بستن خلاصه شده و گاهی این آزمون ساده
نیزدر مورد فرد علاقمند به پذیرش دین بهی صورت نی گیرد ، را باید جدی گرفت اما بپردازیم به پایه و اساس مراسم سدره پوشی :
نخست بشناسیم که نشان مزدیسنا چیست ؟‌ علامتی که یک نفر زرتشتی ( مزدا پرست ، مزدیسنا ) رااز دیگران مشخص ومتما یز میسازد دوچیزاست
1-نشانی درونی
2-نشانی برونی
نشان درونی که همان باور قلبی و ایمان به اندیشه و گفتار و کردار نیک است که پایه های آموزه اشوزرتشت است و یک زرتشتی معتقد باید وجود خود را با این سه ویژگی آراسته کند . بعبارت دیگر کسی زرتشتی حقیقی است که راستی و درستی را در اندیشه و گفتار و کردار خود بکار برد گرد اعمال و کردار بد و ناروا نگردد ، دهان خود را به گفتار بد و یاوه و دروغ و دشنام و واژگان ازار دهنده و غیبت آلوده نکند و افکار پلید ، زیان آورد ویران گر را از مغز خود براند . سر مشق قرار دادن هومت Homat ( اندیشه نیک ) با Hukht ( گفتار نیک ) شکل می گیرد و با Hwarsht ( کردار نیک ) نمود خارجی می یابد .
چنانکه گاتا می گوید : آن دو گوهر همزاد که در آغاز در عالم تصور پدیدار شدند یکی نیکی است در اندیشه و گفتار و کمردار و دیگردی بدی (‌در اندیشه و گفتارو کردار )‌ ، مرد دانا باید از ایندو نیکی را بر گزیند نه زشت را
و در یسنا ی دهم فردگرد 16 سروده شده :

از برای پنج چیز هستم
از برای پنج چیز نیستم
از برای اندیشه نیک هستم
از باری اندیشه بد نیستم
از برای گفتار نیک هستم
از برای گفتار بد نیستم
از برای کردار نیک هستم
از برای کردار بد نیستم
از برای فرمانبردار هستم
از برای نا فرمانی نیستم
از برای راستی هستم
از برای دروغ نیستم

عارف قزوینی در همین موضوع سروده است :

به چشم عقل آن دین را فروغ است
که خود بینان کن دیو دروغ است
چو دین کز دارش و گفتار و پندار
نکوشد ،‌بهتر از آن دین مپندار


اما نشان برونی که همان سدره سپید و کمربند کشتی است به همان اندازه نشان درونی اهمیت داشته و هر فرد زرتشتی باید هر دو نشان را به همراه داشته باشد .
سدره Sedreh پیراهنی است گشاد با آتین کوتاه بدون یقه که از پارچه سفید درست شده که زرتشتی آنرا به عنوان نخستین پوشش در زیر لباس های دیگر بر تن دارد این پیراهن دارای 9 درز است که قطعات را بهم متصل می کند . که 2 درز پهلو (‌محل اتصال قطعه بزرگ جلو و پشت )‌نشانه یگانگی میان
نیا کان و فرزندان است ( اسلاف و اخلاف )‌2 درز آستین که آنرا به پیراهن
وصل می کند علامت کار و کوششی است که باید با دو دست انجام شود گریبان سدره چاکی دارد که تا سینه رسیده و در انتهای آن کیسه کوچکی بنام کرفه
( کارنیک ) قرار دارد که بعقیده ما گنجینه اندیشه و گفتار و کردار نیک است و در عقب هم کیسه ای بنام گرده قرار دارد که نشانه و ظایفی است که بر دوش آدمی قرار دارد و 2 درز هم این دو کیسه را به پیراهن متصل می سازد . 2 درز کوچک در پایین جامه قرار دارد که دامنهٔ پیراهن را به دو بخش اصلی جلو و پشت متصل می کنند و علامت همبستگی کهتران و ضعیفان با بر تر ان است و هر کس باید به یاد ضعیفان و زیر دستان خود باشدو سر انجام درزی که گرد اگر د پایین جامه است و نشانه بازگشت به سر منشا ٔ هستی یعنی اهورامزدا است .
واژه اوستا یی سدره وهومنه وستره Vohumana vastra یا لباس نیک اندیشی است و در کتب پهلوی واژه شپیک Shapik بجای سدره بکار رفته است . جنس پارچه امروزه از ململ سفید است اما در عهد باستان از پشم ، پنبه و حتی گاهی از ابریشم تهیه می شده است .
سدره جامه ستایش و پیروی از اهورامزدا و به منزله زره و جوشنی است که پوشنده را از شر بدیها و نا راستی ها ی درونی و برونی و صفات با شایست در امان می دارد و سفیدی آنی یا د آور پاکی و بی آلایشی است که لایق زرتشتی واقعی است . کشتی ***hti بندی است باریک و بلند متشکل از 72 نخ از پشم گوسفند که هنگام بافتن به شش دسته 12 نخی تقسیم می شود و بافته شده و درد و انتها این شش دسته به کمک گره هایی به سه 3 منگوله تبدیل می شوند . (‌نشانه اندیشه و گفتار و کردار نیک )‌ عدد 72 نماینده 72 هات یسنا ( بخش اصلی اوستای کهن که گاتا را شامل است )‌شش دسته نمادی از شش امشاسپندان ( به قولی شش چهر ه گهنبا ر)‌و 12 نخ در هر دسته نشانه 12 ماه سال است .
واژه کشتی در شاهنامه بسیار استفاده شده است :‌
سر نامداران ایران سپاه گرانمایه فرزند لهراسب شاه
که گشتاسب خوانند ایرانیان ببستش یکی کشتی اوبر میان
و
سران بزرگ از همه کشوران پزشکان دانا و کند آوران
همه سوی شاه زمین آمدند ببستند کشتی به دین آمدند

واژه اوستایی که برای کشتی در اوستا استفاده شده ائویا انگهن Aevya Anghen است . کشتی را در عهد باستان از پشم گوسفند و موی بز و شتر و حتی از پنبه می با فته اند اما امروز بصورت کلی همه ٔ کشتی ها از پشم گوسفند درست می شود . کشتی بند همبستگی و پیروی از اهو رامزدا است که هر فرد زرتشتی وظیفه دارد آنرا در هر حال ( جز موقع آب تنی و موقعی که زنی هشتان باشد )‌ به تن داشته و بر روی سدره ببندد .
کتا بهای پهلوی بدون سدره و کشتی بودن را برای فرد سدره پوش شده گناه بزرگ می دانند و واژه به کار رفته برای این افراد Vashad Davareshni یعنی گشاد راه رفتن و گشاده میان بودن و زندگی بدون سدره کشتی است .
شیوه ٔ اوستا خواندن و بستن کشتی :‌
متأ سفانه امروزه برگزاری جشن سدره پوشی و دعوت از میهمانان چنان مورد توجه قرار گرفته که اهمیت موضوع یعنی علت انجام این جشن کم رنگ شده بطوری که نوجوان زرتشتی پس از سدره پوش حتی شیوه باز و بستن کشتی و اوستا های بایسته را به دست فراموشی می سپارد بنا براین در اینجا برای آگاهی عموم زرتشتیان از شیوه درست اوستا خوانی و سدره و کشتی بستن مختصرا تو ضیح داده می شود .
پاکیزگی بدن و شستن دست و رو و پوشش سر وبه تن داشتن سدره و ایستادن
در محلی پاکیزه و رو به نور ( در روز نوز خورشید و درشب هر آنچه محیط را روشن کند .) ازبایسته های نماز خواندن است . اوستا خوانی با خواندن سروش واژ درگاه مربوطه آغازمی شود تا درمحل نمسچا یا آرمئیتیش ایژاچا که لبا س روی سدره بالا زده شده و آماده باز کردن کشتی می شویم در
یتا اهوی اول پس از نمسچا گره عقب و در یتا اهوی دوم گره جلو را باز کرده وبا انگشت سوم دست چپ از وسط کشتی را دور انگشت حلقه می کنیم و دو سر دیگر بین انگشتان 2 و 3 و 4 دست راست قرار می گیرند . سپس سروش واژ را تا انتها خوانده و اوستای کشتی را آغاز می کنیم . سر شکست اهریمن بار دست راست را روی دست چپ قرار قرار داده و سه با به سمت پایین حرکت می دهیم و سر دو واژه" شکسته و زده باد "،"نگونه و نگون سار مرگ بن " هم هر کدام یکبار تکان داده و مجددأ سر "هر کار و کرفه اشوئی که بود " دستها را روبه بالا می گیریم .سر جمله " مس و وه فیروزگر باد " با دست چپ وسط کشتی را بالا گرفته با دست دیگر از انتهای راست کشتی را به روی پیشانی و لبها رسانده یعنی دین بهی را به دیده می نهم و آنرا می ستایم و سپس در جمله " تروئی دیتی انگرهه مینیه اوش "‌کشتی را سه مرتبه به نشانه هومت و هوخت و هورشت دور کمر می پیچیم و وقتی دو سر کشتی جلو قرار گرفت در موقع سرودن یتا اهوی اول سر کشتی سمت راست را روی چپ انداخته ویک نیم گره و سر ینا اهوی بعدی سر کشتی سمت چپ راروی راست انداخته وگره راکامل می کنیم و با خواندن اشم وهو در پشت گره بعد را می زنیم که جمعا ٔ از4 گره تشکیل می شوند و به ترتیب نشانه ٔ :
1-گواهی به هستی خدای یگانه
2-گواهی به بر حق بودن دین زرتشتی و الهی آن
3-گواهی به پیغمبری اشوزرتشت اسپنتمان و در نهایت
4-پذیرفتن سه پایه دین یعنی اندیشه نیک گفتارنیک کردار نیک است.
سپس اوستای کشتی را تا پایان خوانده و در اینجا هرزرتشتی می تواند بنا به دلخواه اوستاهای بایسته دیگری چون پیمان دین ، تندرستی ، ستایش یکتا خداوند و .... را خوانده و در پایا ن با خواندن برساد و تحویل نیایش به گاه و روز وماه مربوطه نماز روزانه را به پایان برساند .
اما قدمت تاریخی سدره و کشتی به زمانهای بسیار دور برمی گردد . ر وایات و کتابهای دینی مزدیسنا این رسم بویژه کشتی بستن را به پیش از ظهور اشوزرتشت یعنی به جمشید پادشاه پیشدادی نسبت می دهند . در صد در نثر باب دهم نوشته شده که جمشید رسم کشتی بستن نهاد ودر داستان دینی فصل 39 فرگرد های 19و29 آمده که کشتی به دستور جمشید بوده و پیش از حضور زرتشت درجامعه ٔ آریایی ها رواج داشته و اشوزرتشت که آنرا رسمی پسندیده و مطابق با راستی دانست آنرا رسمیت بخشید .
در باب دهم صد در نثر و همچنین در باب 85 صد در بندهش نوشته شده در هر جای دنیا که کرداری از بهدینی زند همهٔ بسته کشتیان از ثواب آن بهره مند می گردند .
کشتی نشان همبستگی مینوی و روحانی است که تمام زرتشتیان را بهم پیوند داده و همه را در پیروی از اهورامزدا شریک و یگانه می سازد .
و اما مراسم سدره پوشی :
این آیین سنتی دینی که بر خاسته از ایمان و اعتقاد چندین هزار ساله ایست که دل مردمان این سرزمین بزرگ بویژه زرتشتیان یعنی وارثان بجا مانده ٔ فرهنگ و دین کهن ایرانی ریشه ای بس عمیق دوانده است از گذشته های دور برای نوجوانانی که امادگی پذیرش دین بهی رااعلام می کرده اند برگز ارمی شده است . شاید بعضی جوانب ظاهری مراسم امروزین شده امابنیان و هدف اصلی آن همچنان بجا مانده است . آنچه که امروزه باید بیشتر مورد توجه و دقت بزرگان دین و سران جامعه ٔ زرتشتی و از سوی دیگر پدران و مادران و آموزگاران و موبدان و هیربدان قرار گیرد روشن کردن هد ف واقعی مراسم ،‌آموختن بسیاری آموزه های دینی و فرهنگی لازم برای یک نو جوان زرتشتی ،‌سنجش آمادگی وی به کمک آزمون های دینی مذهبی (‌همچون دانستن خط دین دبیره و خواندن متون اوستایی به درستی و از رو ی آن خط ، از بر بودن اوستا های بایسته و دانستن شیوه درست کشتی بستن و نیایش خواندن و آگاهی از اصول اولیه ٔ دینی و دانستن پاسخ پرسش ها یی که بعد ها در جامعه بزرگ از وی پرسیده خواهد شد . ) ودر نهایت برگزاری آیینی در خور و شایسته ٔ فرد بر گزیده ا ز آزمونو بستن کمر بند کشتی به کمر او می باشد .
وقتی فرزند زرتشتی در آزمون مذهبی پذیرفت هشد روزی را در نظر گرفته ، در آن روز سفره ٔ سفیدی درمیان تا لار گسترانیده و در چهار گوشه ٔ آن چهار چراغ روشن یا شمع روشن و در میان سفره آفرینگانی ( مجمر آتش – سینی حاوی میوه های خشک که لرک (‌lork) خوانده میشود و مقداری گل و سبزه در گلدان و آویشن و برنج مخلوط با سنجد و شیرینی دریک ظرف قرار می دهند و فرد سدره پوش شونده در یک سمت سفره رو به خورشید می نشیند و موبد درطرف دیگر رو بروی وی نشسته و مراسم را با خواندن اورمزد یشت یا آتش نیایش آغاز کرده و سپس برای بستن کشتی و خواندن اوستا های کشتی و پیمان دین و برساد درپشت سر فرزند قرار گرفته و وی آستین یا انگشت کوچک موبد را گرفته و موبد کشتی را به دور کمر وی می بندد و فرزند با او هم پیوند می شود در پایان فرزند ر و به موبد ایستاده و دستا نش در میان دستان وی قرار داشته و با هم اوستای پیمان دین ار واژه واژه می خوانند و دوباره طفل در جای خود نشسته و موید در طرف دیگر سفره با خواندن اوستای تندرستی بنام فرزند سدره پوش شده آویشن و برنج و شیرینی را به تدریج به سر ا و می ریزد و بدین گونه آیین و مراسم دینی به پایان می رسد و آنچه ایمان قلبی تک تک حاضرین در مراسم ،‌ پدر و مادر ،‌موبد و دیگران است تداوم راه در ستی و پیروی از آموزه های اشوزرتشت از سوی فرد به دین گرویده است و اینرا آینده روشن می سازد .

اوستای کُشتی

تا از راه راستی تاب و توانی دارم
من ای خدای دانا خود را ستاینده تو می دانم و همچنان ستاینده تو خواهم بود
(حضرت اشو زرتشت)

تقدیم به نمازگزاران اهورامزدا:
اوستای کشتی را باید اساس و شالوده پیوند یک بهدین با آئین مزدیسنا دانست.بطوری که در زمان سدره پوش شدن یک نوجوان بهدین با خواندن این نماز بنیادی، با آئین مزدیسنا پیمان میبندد.اوستای کشتی در بردارنده تمام بودهها و نبودههای اندیشه مزدیسنا است.براستی اگر یک بهدین در هنگام نیایش به معنی ان دقت کافی مبذول دارد در میابد که تمام پیام وخشور ایران در این نماز خلاصه شده.
همان گونه که نیک اگاهید نیایش و برپاداری نماز در اندیشه مزدیسنا شایسته است و نه بایسته،اما نیک است که انسان سپاس گزار افریننده خویش و اندیشه راستی و خرد نیک باشد از این روست که شایسته است هر بهدین روزی 5 بار رو بسوی نور و روشنائی که نمادی از شیدان شید و ذات مطلق پروردگار است کشتی تازه بکند. و ابتدا با خواندن نماز سروش واژ به باز کردن کشتی پرداخته و سپس کشتی را بدست گرفته و نماز اوستای کشتی را اغاز کند و سپس به بستن دوباره کشتی همت گمارد و در پایان برده که این نیک، سنت پیامبر اهورائی است.
با درود بر روان بزرگ وخشور اهورائی ایران،حضرت اشو زرتشت و درود به فروهر مزدایسنا متن نوشتاری اوستای کشتی(قسمت اوستائی) بصورت ترجمه روان ان از پارسی اوستائی به پارسی امروزی در مقابل دیدگان گرامیتان قرار میگیرد.
به خشنودی اهورامزدا
با بیزاری از کج اندیشی
برای کارهای راستین که طبق خواهش اهورامزدا تازه به تازه می گردانند.
راستی را چنین میستایم:راستی بهترین نیکی است،خرسندی است.
خرسندی برای کسی است که راستی را برای بهترین راستی بخواهد.
با خشنودی اهورامزدا
بسانی که سرور هستی را باید تنها از روی راستی برگزید،همان سان رهبر درستی را نیز باید پسندید.
این دو دهش را منش نیک ارزانی داشته
تا کارهای زندگانی بنام و برای خدای دانا انجام گیرد.
همچنین شهریاری از ان پروردگار است
که سرپرستی(زرتشت) را برای آبادانی دینداران ستمدیده داده است.
مزدا پرستم
برمیگزینم که مزدا پرست زرتشتی باشم،با ستایشها و باورها.
اندیشه نیک را میستایم.
گفتار نیک را میستایم.
کردار نیک را میستایم.
دین بهی مزدا پرستی را میستایم.
که یوغ بردگی بر می اندازد و جنگ افزار را فرو می نهد.
که آزادگی بخش و راستین است.
که از دینهائی که هستند و خواهند بود،مهترین و بهترین و زیباترین است.
که خدائی است و زرتشتی.
اهورامزدا ، پروردگار دانا را سزاوار همه خوبیها میدانم.
این است ستایش دین مزدا پرستی.
این است ستایش دین مزدا پرستی.
این است ستایش دین مزدا پرستی.

جهان بینی در آیین مزدیسنا

هگل در کتاب «درس هایی درباره فلسفه مکتب» می گوید: آیین زرتشت در برابر شمشیر عرب شکست خورد و نه در برابر ایدئولوژی اسلام. شاید نیازی به تذکر هم نباشد که در سرکوبی آیین مانوی نیز شمشیر بی رحم مسیحیت و اسلام متفقا به کار افتادند.
آیین زرتشتی ایران نخستین آیینی بود که بعدی در جهان داشت زیرا خواست خدای آن٬ اهورامزدا این است که فروغ هر چه دورتر و بیشتر گسترش یابد.در آیین کهن ایرانی هر اصل اخلاقی نتیجه ی منطقی قانون تکامل بر اساس پیکار دائمی خیر و شر و روشنایی با تاریکی است و در چنین رویارویی آدمی به جای اینکه مانند دیگر مذاهب مواظب باشد اصول اخلاقی را بصورت اوامری آسمانی بی چون و چرا بپذیرد و خودش حق دخالتی در آنها نداشته باشد٬ خود در ***** اندیشه و تشخیص خویش نقش تعیین کننده دارد و گویی مقام والایی در برابر آفریدگار خود در حد یک همکار و نه یک بنده پیدا کرده است.
زرتشت سراسر جهان را میدان نبرد روشنایی٬ زندگی٬ راستی٬ آبادانی و تندرستی از یک سو و تاریکی و مرگ و دروغ و ویرانی و بیماری از سوی دیگر می شمارد و در پندار او تا هنگامی که این نبرد با پیروزی اهورامزدا بر اهریمن به پایان نرسیده است همه آدمیان در این پیکار سهیم اند و وظیفه دارند که آگاهانه در مسیر خیر و بر علیه شر٬ اهورامزدا را یاری دهند. در برابر زرتشت آدمی در گزینش خوب و بد مختار است و در این راستا مقامی چندان ارجمند دارد که نیکی گفتار و پندار و کردارش برای پیروزی روشنی بر تاریکی ضرورتی بنیادین پیدا می کند. بر خلاف مذاهب سامی که بدن را خوار و دنیا را بی مقدار می شمارند٬‌ در آیین مزدیسنا هر فردی این رسالت را بر عهده دارد که نیرومند و کوشا و سازنده و آفریننده باشد.
در برداشت ایدئولوژیک آیین زرتشتی٬ فرد انسانی وجودی مجازی نیست که تنها به رستگاری خویش بیندیشد. با این منطق که اگر فرایض مذهبی خویش را بطور کامل انجام دهد شایسته آن بهشتی می شود که بدون دخالت او ساخته شده بلکه او همکار الزامی پروردگار خود در طریق هدایت جهان در مسیر روشنایی است و از چنین دیدگاهی حکم سرباز یا کارگری را دارد که در راه تحقق یک طرح بسیار بزرگ کار می کند. نه تنها برای زندگی شخصی خودش بلکه برای همه جهان آفرینش و در پیکاری همه جانبه برای پیروزی نهایی فروغ بر تاریکی و زندگی بر مرگ.
با چنین برداشت بنیادی برای نخستین بار در تاریخ مذاهب جهان٬‌ اصولی مطرح می شود که در هیچ آیین دیگری سابقه ندارد و تکرار هم نشده است. این آزادی تشخیص و آزادی انتخاب تقریبا در سراسر سرودهای مینوی اشو زرتشت در گاتاها منعکس است:
«سخن ها را بشنوید و با اندیشه روشن در آن بنگرید و راهی را که باید در پیش گیرید برای خود برگزینید. از آن دو مینوی همزادی که در آغاز آفرینش در اندیشه و رفتار پدیدار شدند٬ یکی نیکی را می نمایاند و دیگری بدی را٬ و میان این دو٬ دانا راستی را برمی گزیند و نادان دروغ را.» (هات ۳۰ ـ بند دوم و سوم)
«ای مزدا هنگامی که برای ما تن و خرد آفریدی و به تن ما جان دادی و توانایی گفتار و کردار٬ از ما خواستی که راه خویش را آزادانه برگزینیم و به دلخواه خود به راستی یا کژی رویم.» (هات ۳۱ ـ بند ۱۱)
خود زرتشت نیز مدعی شناخت حقیقت از راه وحی نمی شود بلکه آنزا زاده ی اندیشه و ادراک خویش می شناسد:
«ای مزدا هنگامی که تو را با نیروی اندیشه شناختم٬ دریافتم که تو سرآغاز و سرانجام هستی و آن سرچشمه اندیشه نیکی که به آدمیان آزادی گزینش داده ای تا راه راستین خویش را برگزینند.» (هات ۳۱ ـ بند ۸ و ۹)
کسی که راه فروغ را در این انتخاب بر می گزیند از آن پس دوست و یاور اهورامزدا ست و نه بنده ی بی اختیار و سر به فرمان او. این ویژگی در بند دیگری از همین هات منعکس شده است: «اهورامزدا با خداوندی و سروری خود رسایی و جاودانگی و راستی و شهریاری و پاکمنشی را به کسی ارزانی می دارد که در اندیشه و کردار دوست او باشد. یاور ارجمند اهورا کسی است که گفتار و کردارش نشان از راستی و نکویی داشته باشد.» (هات ۳۱ ـ بندهای ۲۱ و ۲۲)
این اندیشه تفکیک بنیادی خیر و شر و آزادی آدمی در گزینش یکی از آنها را به خوبی در زندگی بر مبنای مکتب مزدیسنا نشان می دهد. بر خلاف اعراب و دیگر اقوام سامی که رابطه ی آنها با خداوند همواره یک نوع احترام آمیخته با ترس و نگرانی است٬ عرفای ایرانی رابطه ای را بر اساس عشق و محبت با پروردگار خود پی ریزی کرده اند و با او با چنان صفا و صمیمیتی سخن گفته اند که گویی با معشوق خود سخن می رانند. (با سیری در گات ها براحتی می توان به عمق این اندیشه در تفکرات پیامبر اهورایی ایران پی برد. بر فروهر پاکش درود می فرستیم)
خدای بزرگ دانا٬ پروردگار هستی بخش٬‌ اهورامزدا را باید با دیدی عاشقانه و عارفانه نگریست نه با نگاهی تنگ نظرانه ی اندیشه هایی که معتقدند خدا تمام کائنات و زمین و خورشید و مشتی ستاره را در شش هزار سال پیش آفریده بلکه او گرداننده نظامی اشایی سرسام آوری است که میلیاردها کهکشان را با میلیاردها خورشید آنها از میلیاردها سال پیش در گردش دارد. این خدا نه آن خدایی است که جایی در آسمان بر تخت خود بر دوش چند مَلِک مقرب نشسته باشد و آن خدایی که آدمیان زمین را به شکل شخص خود ساخته و پرداخته باشد و نه آن خدایی است که هر چند یک بار از کار خود پشیمان می شود یا گفته ی خود را پس می گیرد برای آنکه گفته ی بهتری را در جای آن بگذارد!! پروردگار اهورامزدا نه قومی برگزیده دارد و نه سرزمینی را در برابر چند آلت ختنه شده به کسانی بخشیده و نه با زبان های خاص برای کسانی وحی می فرسد و نه گروهی از آفریدگان خویش را مامور کشتار گروهی دیگر می کند و نه خودش شبانه چند هزار نفر از بندگانش (فرزندان مصریان) را سر می برد و نه بابت خطایی که خودش برای این بندگان خواسته است آنها را به آتش و مار و عقرب جهانی دیگر روانه می کند. او کوهی به نام کائنات را برای ذره ای به نام زمین ما نیافریده بلکه او جوهر راستی و سرمنشاء حقیقت و نیکی اس. او مبداء نور و آغاز و پایان این نظام هدفمند اشایی است. او برتر و پاک تر از آن است که ما وی را درگیر مسائل فرومایه زندگی چند انسان گمراه بکنیم. او اهوراست و حقیقت راستی.

سخنان اشوزرتشت





بنابراین از همان آغاز هر کسی خواه طرفدار راستی یا دروغ، خواه دانا یا نادان بنابر ندای دل و اندیشه خود عقیده خود را ابراز و آشکار می‌سازد؛ ولی در عین حال خرد مقدس پیوسته آماده است تا آنان را که در انتخاب راه سرگردان و در شک و تردیدند ، راهنمایی کند.
یسنا ٣١ بند ١٢


اهورامزدا از هر کار آشکار و نهان مردم آگاهست ؛ گناهان کوچک و بزرگ همه را با دیده‌گان روشن‌بین خود می‌بیند و پیوسته‌همه کارها را برابر قانون ابدی خویش پاداش و جزا می‌دهد.
یسنا ٣١ بند ١٣


تنها اهورامزداست که کیفر کارهای مردم را در گذشته و حال و آینده به درستی خواهد داد. چه او برای هرکار نیک یا بدی پاداش و سزایی مقرر داشته است و حساب همه کارها را در روز واپسین منظور خواهد داشت.
یسنا ٣١ بند ١٤ و ١٥


هر دانایی که برای پیشبرد راستی در میان باشندگان خانه‌ها، شهرها و کشورها به تکاپوی راستی برخیزد، چنین کسی از هواخواهان اهورامزدا به شماراست.
یسنا ٣١ بند ١٦


هرگز به گفتار و آموزش دروغ پرست و گمراه گوش ندهید؛ زیرا چنین کسانی خانه و ده و شهر و کشور را به ویرانی و تباهی کشانند. پس باید باسلاح آنان را از خود دور سازید.
یسنا ٣١ بند ١٨


ای مردم به گفتار دانایان و نیک اندیشان گوش فرادهید؛ زیرا راهنمایی و آموزش آنان درمانبخش روح و زندگی است . ای اهورامزدا چنین دانایانی را به وسیله فروغ و نیروی خود زبانی شیوا و گفتاری دلنشین بخش تا بتوانند در گسترش آیین راستین کامیاب گردند. گرچه ای اهورامزدا تو خود با داوری درست خویش از ضمیر همه آگاهی و پاداش و سزای پویندگان راه راستی و دروغ را به خوبی خواهی داد.
یسنا ٣١ بند ١٩


کسی که پیرو راستی است جایگاهش در سرای شادی و روشنی خواهد بود، ولی دروغ پرست زمانی دراز در سرای تاریکی با ناله و افسوس به سر خواهد برد. به راستی این هر دو دسته پاداش و جزای خود را به دست خود و با کردار خویش فراهم می‌سازند.
یسنا ٣١ بند ٢٠