‌XXXXXXXXورود تازی ممنوعXXXXXXXX

راه در جهان یکی است و آن راه راستی است(داریوش بزرگ)

‌XXXXXXXXورود تازی ممنوعXXXXXXXX

راه در جهان یکی است و آن راه راستی است(داریوش بزرگ)

دلاوران پترا

تاریخ ایران پر از شگفتی و سلحشوریهای زنان و مردانی است که همواره و در همه زمانها برای بزرگی و شکوه ایران با دشمنان این سرزمین نبرد کرده اند و دلیرانه از خاک مقدس این سرزمین پاسداری کرده اند

. دلاوران پترا یکی دیگر از شکلهای روح سلحشوری و دلاوریهای ایرانی است که در زمان شاهنشاهی ساسانی و در پادشاهی خسرو انو شیروان به وقوع پیوست.سال 550میلادی, لشکر زیادی از رومیان همراه با قبایل وحشی تزانی به فرماندهی یکی از بزرگترین سرداران رومی,داجیستوس(Dagisthaeus) و سپاهی دیگر به فرماندهی گوباز به لازیکا(نزدیکیهای گرجستان امروزی) وارد می شوند. سپاه روم به ایالت کلخید رسید و به نزدیکیهای شهر(( پترا )) که به وسیله یک پادگان بسیار محکم همراه با دلیرترین سربازان ایرانی, پاسداری می شد, وارد شد. تعداد سربازان ایرانی در پادگان پترا بسیار کمتر از سپاه روم بود و چیزی در حدود 1500 نفر بیشتر نبودند! ایرانیان پایداری شگفت انگیزی از خود نشان دادند, گفته می شود 700 نفر از دلیرترین سربازان ایرانی پادگان پترا در یورش نخست رومیها به بیرون از پادگان آمدند ودلیرانه به نبرد با دشمن پرداختند تا از ورود آنها به پادگان جلوگیری کنند که همه آنها دلاورانه کشته شدند. رومیها پادگان پترا را کاملا محاصره کردند! سربازان ایرانی با کمبود آب وغذا مواجه شدند ولی همچنان دلیرلنه به نبرد می پرداختند. گفته می شود حتی سربازان ایرانی نمی گذاشتند که رومیان از تلفات آنها و تعدادشان آگاه شوند. حملات رومیان و اقوام وحشی تزانی به پادگان پترا بیشتر شد, خسرو انوشیروان سپاهی به فرماندهی ((مرمروز)) سردار دلیر ایرانی به یاری سربازان ایرانی در پادگان پترا فرستاد. ولی شوربختانه به دلیل کوهستانی و بد بودن راه, رسیدن این نیروی کمکی زمان زیادی طول کشید و سپاه ایران مجبور بود از ساحل رودخانه فازیز به سمت جلو پیش برود تا خود را به لازیکا برساند. دلاوران پترا هم چنان پایداری می کردند با وجود اینکه از نظر آب و غذا به سختی در تنگنا بودند! رومیان خندقی در پای حصار پادگان پترا کندند, این خندق باعث آسیب زیادی به حصار پادگان پترا گردید! و بر جسارت رومیها افزود و همراه با تزانی ها حمله سختی به پادگان پترا کردند ولی ایرانیان با عده بسیار کمی که داشتند چنان دلیرلنه ایستادگی کردند که دشمن مجبور به عقب نشینی شد! یکی از فرملاندهان دشمن به نام یوحنا در این زدوخوردها با ایرانیان زخمی شد و جالب اینجاست که حتی رومیها جرات کمک به او را هم پیدا نکردند! داجیستوس سردارمشهور رومی که اوضاع را به این شکل دید, پیشنهاد صلح را مطرح کرد وخواست که با دادن وعده و سخنان دیگر ایرانیان را وادار به تسلیم شدن کند. مهران سردار و فرمانده دلیر ایرانی پترا این پیشنهاد و سخنان را رد کرد و به همه ایرانیان دستور داد که تا آخرین نفس مبارزه کنند. سپاه ایران به فرماندهی مرمروز به گذرگاه لازیکا رسید و همه نگهبانان رومی حاضر در آنجا را کشت. داجیستوس خبر رسیدن سپاه ایران را شنید پس بی درنگ فرمان حملات بیشتر برای تصرف هر چه سریع تر پادگان پترا را صادر کرد. حملات رومیان بسیار سنگین تر از پیش بود, تعداد زیادی از ایراینیان در این حملات کشته شدند ولی چنان دلاورانه پایداری کردند که داجیستوس با دیدن این اوضاع و رسیدن سپاه ایران به لا
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد