شاپور یکم ساسانی ( با املای پهلوی کتیبهای: و تلفظ:شَهپُهْر ) ( تاریخ شاهنشاهی از ۲۴۱ - ۲۷۱ م )، دومین شاهنشاه ساسانی و فرزند اردشیر بابکان است. او به سفارش پدر و پس از مرگ وی به تخت نشست. در سکههای اردشیر تصویر شاپور به عنوان ولیعهد درج شدهاست. وی از شاهان بزرگ ساسانی محسوب میشود
. در عرصه ی نظامی شاپور، چنانکه که خود در کتیبهای تصریح کردهاست، در سال ۲۴۲ گردیانوس امپراتور روم را که به ایران تاخته بود شکست داد و کشت. فیلیپ عرب ( امپراتور بعدی ) را مجبور به پرداخت غرامتی هنگفت و واگذاری زمینهای زیادی به ایران کرد. همچنین در سال ۲۶۰ والرین امپراتور، سناتورها و سربازان وی را اسیر کرد. شاپور یکم ( 241-272 ) تمام قدرت و کاردانی پدر خویش را به ارث برده بود. سنگنبشتهها، او را مردی با وجنات زیبا و نجیب وصف میکند؛ اما این بدون شک تهنیتی است رسمی. او تربیتی عالی داشت و به دانش سفیر یونان، چنان مسحور شده بود که به این فکر افتاد که از سلطنت استعفا کند و فیلسوف شود. به تمام ادیان آزادی کامل داد، به مانی اجازه داد تا در دربارش موعظه کند، و اعلام کرد که « مغان، مانویان، یهودیان، مسیحیان، و ارباب سایر مذاهب در امپراطوری او از هر ایذایی مصون باشند. » با ادامه ی ویراستن اوستا، که در دوران اردشیر آغاز شده بود، موبدان را تحریض کرد که آثار فلسفۀ مابعدالطبیعی، نجوم، و طب را،در این کتاب سپندینه ایرانی بگنجانند. وی پایتخت جدیدی در شهر شاپور ( شهر بیشاپور در فیروز آباد فارس ) ساخت که ویرانههای آن هنوز نام او را بر خود دارند، و در شوشتر، در ساحل رود کارون، یکی از ساختمانهای بزرگ مهندسی کهن را برپا داشت. این ساختمان عبارت بود از سدی با قطعات سنگ خارا که پلی به طول 520 متر و عرض 6 متر تشکیل میداد؛ برای ساختن این سد، مسیر رود موقتاً عوض شد، بستر آن سنگفرش گردید، و دریچههایی در سد ایجاد شد تا جریان آب را منظم سازد. بنابر روایات، شاپور برای طرح کردن و ساختن این سد، که تا قرن حاضر همچنان دایر بود، از مهندسان ایرانی و اسیران رومی استفاده کرد. شاپور با آنکه قلباً مایل به جنگ نبود، ناچار به آن دست یازید، به سوریه حمله کرد، به انطاکیه رسید، از ارتش روم شکست خورد، و قرارداد صلحی با رومیان منعقد ساخت (244) که به موجب آن تمام سرزمینهایی را که سابقاً از رومیان گرفته بود به آنان بازگرداند. چون از همکاری ارمنستان با رومیان خشمگین بود، به آن کشور وارد شد وسلسلهای طرفدار ایران در آنجا مستقر ساخت. (252). پس از آنکه جناح راستش بدین گونه حفظ شد، جنگ با روم را از سر گرفت. امپراطور والریانوس را شکست داد و دستگیر کرد (260)، انطاکیه را تصرف کرد،و هزاران اسیر گرفت تا در ایران به کار اجباری گمارد. اودناتوس، فرماندار پالمورا، با روم همدست شد و شاپور را مجبور کرد تا بار دیگر فرات را مرز ایران و روم بشناسد.