راه در جهان یکی است و آن راه راستی است(داریوش بزرگ)
راه در جهان یکی است و آن راه راستی است(داریوش بزرگ)
نام سغدیان به صورت سغدیانس نیز آمده ، وی پسر اردشیر اول از زنی بابلی و
غیر عقدی به نام آلوگونه بود ، واز این جهت نیز یونانیها او را داریوش
نوتوس یا داریوش حرامزاده خوانده اند ، سغدیان به اتفاق خواجه ای به نام
فرناک ، شبانه برادرش خشایارشا دوم را در خوابگاهش کشت و خود قدرت را به
دست گرفت . یکی از درباریان بسیار خوشنام و محبوب به نام باگورازوس مامور
شد تا جنازه خشایارشا دوم و اردشیر و داماسپیا را که تقریبا" در فواصل
نزدیک به هم مرده بودند ، به مقبره شاهان هحامنشی در پارس ببرد . اما
همینکه باگورازوس به پایتخت بازگشت ، سغدیان که از دیرباز کینه او را در
دل داشت ، به این بهانه که چرا بی اجازه بازگشته ، حکم اعدام او را صادر و
بدینگونه باگورازوس سنگسار شد . با قتل باگورازوس و خشایارشا سپاهیان از
سغدیان دلگیر شدند ، اما سغدیان کوشید تا ایشان را با پول و هدایا طرفدار
خود سازد ، لیک نتوانست . از آنجا که سغدیان نتوانست دل سپاهیان را به دست
آورد ، چنین پنداشت که از طرف برادرانش تحریکاتی می شود . پس نسبت به آنها
و خصوصا" نسبت به اخس که در آن هنگام والی باختر بود ظنین شده ، اخس را به
دربار احضار کرد . اما اخس که قصد سو برادرش را دریافته بود ، در رفتن
تعلل ورزید و پیوسته وعده داد که به زودی خواهد امد . چیزی نگذشت که وی با
فراهم آوردن سپاهی ، با ارباریوس – سردار سواره نظام - ، آرکسانس – والی
مصر – و یکی از خواجه های اردشیر به نام آرتکسارس – که به ارمنستان تبعید
شده بود – متحد شد و قدرت را دربابل به دست گرفت و با نام پادشاهی داریوش
دوم ، تاج بر سر نهاد ، در کمتر از دو هفته بعد اخس در شوش به قدرت رسیده
بود . سغدیان به دلیل همراهی نکردن سپاهیان و بزرگان با او ، ناچار از
قدرت کناره گرفت و به گوشه ای گریخت ، اما داریوش دوم که نمی خواست او را
به عنوان یک مدعی حکومت وقدرتی تهدید کننده ، زنده نگهدارد ، قصد دستگیری
او را کرد ، پس با این مقصود ، او را نزد خود طلبید و وعده ها داد و حتی
سوگند خورد که قصد سویی برای کشتن او ندارد . به رغم اینکه دوستان سغدیان
او را از رفتن منع کردند ، اما سرانجام فریب خورده و از ترس به نزد او رفت
، داریوش دوم نیز او را بی درنگ دستگیر کرد ، اطاقی را پر از خاکستر ساخته
، سغدیان را پس از خوراندن خوراک و نوشابه بسیار ، بر روی تیری که بالای
خاکسترها بود نهادند و چون سرانجام خوابش برد ، در خاکسترها افتاد و خفه
شد . مدت حکومت سغدیان هفت ماه بود