‌XXXXXXXXورود تازی ممنوعXXXXXXXX

راه در جهان یکی است و آن راه راستی است(داریوش بزرگ)

‌XXXXXXXXورود تازی ممنوعXXXXXXXX

راه در جهان یکی است و آن راه راستی است(داریوش بزرگ)

کوروش،ابر مرد تاریخ

کوروش کبیر و قرآن: کوروش کبیر در قرآن سوره کهف آیات ۸۲ تا ۹۸ با عنوان ((ذوالقرنین)) بیان شده است. اهل تفسیر و قصص درباره تعیین شخصیت ذوالقرنین و همچنین محل جغرافیایی سد یاجوج و ماجوج سرگردانند و بسیاری از آنان به اشتباه رفته اند.مفسرین دوره نخست این جور فکر می کردند که چون او دو قرن زندگی کرد لقب ذوالقرنین گرفته و بعضی دیگر معتقدند که چون از جانب پدر و مادر شریف بوده به این عنوان می خواندند. برخی هم گفته اند چون موهای پیشانی خود را می بافته و به شکل دو شاخ در پیش پیشانی خود قرار داده بدین جهت بدو ذوالقرنین می گویند.در میان مفسرین قدیم چون در قرن چهارم هجری با فلسفه ارسطو آشنا شدند و حکمت ارسطو را که با آئین توحید موافق تر از فلسفه افلاطون بود پذیرفتند بدین خاطر به اسکنر ملعون متوجه شدند. این امر ناشی از ارادت به ارسطو بود و بدین سان افسانه ها و تخیلات خویش را متوجه فردی فاسد به نام اسکندر مقدونی کردند.در این میان ابن سینا تا حدی به منظور سیاسی خویش رسید و چون مبنای فلسفه او بر تطبیق فلسفه و دین استوار بود به نظر او مناسب آمد که اسکندر گجسته(ملعون) مربی ارسطو شخصیت قرآنی داشته باشد و از این تاریخ این مرد فاسق و فاسد به عنوان ذوالقرنین در کلیه تفاسیر و مضامین به کار رفت و افسانه ها درست شد و اسکندرنامه ها نوشته شد.در میان دانشمندان قدیمی ابوریحان بیرونی که با حوادث تاریخی و موقعیت های جغرافیایی آشنا بود، نظر تطبیق ذوالقرنین بر اسکندر گجسته را هرگز نپذیرفت. در تفسیر کبیر هم امام فخر رازی بر مغابرت ذوالقرنین و اسکنر ملعون به استدلال کرده و گفته است:
((اسکندر شاگرد ارسطو بوده و به امر و نهی معلم خویش عمل می کرده،اما ذوالقرنین پیامبر بوده و با خداوند متعال در ارتباط وحی. بدین منظور به اقتضای نبوت نمی توانسته تحت ارشاد کافران قرار گیرد.))
آنچه مسلم است این است که هیچ یک از آیات قرآن و توضیحات ذوالقرنین و عملکرد او به شخص فاسد و شرابخواری که خدایان متعدد را پرستش می کرد و انحرافات اخلاقی و جنسی او زبانزد مورخین بود(منظور اسکندر ملعون) هرگز منطبق نبوده و این موضوع کاملا مشهود و اثبات پذیر می باشد.قبل از هرچیز و آغاز مبحث ترجمه آیات ۸۲ تا ۹۸ سوره کهف را می آوریم:
آیه ۸۲ سوره کهف تا ۹۸
الف) و از تو درباره ذوالقرنین سوال می کنند،بگو به زودی گوشه ای از سرگذشت او را برای شما بازگو خواهم کرد.))
ب) ما به او در روی زمین قدرت و حکومت دادیم و اسباب هر چیز را در اختیارش نهادیم. او از این اسباب پیروی و استفاده کرد.
پ) تا به غروبگاه خورشید رسید،(در آنجا) احساس کرد که خورشید در چشمه (یا دریا) تیره و گل آلودی فرو می رود، و در آنجا قومی را یافت.ما گفتیم:ای ذوالقرنین! آیا می خواهی مجازات کنی و یا پاداش نیکوئی را درباره آنها انتخاب نمایی؟
گفت:اما کسانی که ستم کردند، آنها را مجازات خواهیم کرد،سپس به سوی پروردگارشان باز می گردند و خدا آنها را مجازات شدیدی خواهد نمود.
و اما کسی که ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد،پاداش نیکو خواهد داشت و ما دستور آسانی به او خواهیم داد.
د) سپس از اسبابی که در اختیار داشت، بهره گرفت تا به خاستگاه خورشید رسید در آنجا مشاهده کرد که خورشید بر جمعیتی طلوع می کند که جز آفتاب برای آنها پوششی قرار نداده بودیم(یعنی لباس و خیمه و مسکنی که از حرارت خورشید سایبان کنند نداشتند)هم چنین بود و البته ما از اصول آن کاملا باخبر بودیم.
ه) باز از جنوب به سمت شمال سفر را ادامه داد و با وسائل تعقیب می کرد. تا رسید میان دو سد (دو کوه). آنجا قومی را یافت که سخنی فهم می کردند(زبان نفهم بودند) آنان گفتند ای ذوالقرنین (قوم) یاجوج و ماجوج فساد و خونریزی و وحشی گری بسیار می کند آیا چنانکه ما خرج آنها را به عهده گیریم سدی میان ما و آنها بندی؟ که ما از شر آنان آسوده گردیم؟
ذوالقرنین گفت: تمکن و ثروتی که خدا به من عطا فرموده از هزینه شما بهتر است. اما شما با من به قوت بازو کمک کنید، تا سدی محکم برای شما بسازم که به کلی مانع دستبرد آنها شود. و گفت قطعات آهن بیاورید آنگاه دستور داد که زمین را تا به آب بکنند و از عمق زمین تا مساوی دو کوه از سنگ و آهن دیواری بسازنند و پس آتش افروخته تا آهن گداخته شود،آنگاه مس گداخته بر آن آهن و سنگ ریختند. از آن پس آن قوم نه هرگز بر شکستن آن سد و نه بر بالای آن شدن و رخنه در آن توانایی یافتند.
ذوالقرنین گفت که این از لطف و رحمت خدای منسب و آنگاه که وعده خدا فرا رسد آن سد متلاشی و پاره پاره گرداند و البته وعده خدا محقق و راست خواهد بود.
این آیات نص قرآن است که بیان شد. در میان کتب تفاسیر قرآن مانند تفسیر المیزان و تفسیر نمونه آیت الله مکارم شیرازی و جمعی از علمای اسلام بر این عقیده هستند که ((ذوالقرنین)) یاد شده همان کوروش کبیر است علت را از پنج تفسیر مورد بررسی قرار می دهیم.
الف) ((از تو درباره ذوالقرنین سوال می کنند)) چه کسانی از پیامبر اسلام درباره شخصیت ذوالقرنین سوال می کنند؟طبق تعاریف و تفاسیر موجود در مورد سوره کهف یهودیان سه موضوع را از پیامبر می پرسند تا به اصطلاح او را مورد محک قرار دهند. یکی مسئله روح و دومی داستان اصحاب کهف و سوم سرگذشت ذوالقرنین. سرگذشت شخصی که مسیح خداوند برای یهودیان و ناجی آنان بود. مناسب و انگیزه سوال یهودیان کاملا قابل درک می باشد اینان چون برای شخصیت کوروش کبیر بی نهایت احترام قائل بودند بدین سبب برایشان مهم بودند که بدانند پیامبر مسلمانان درباره او چه می گوید.
ب) ((ما به او در روی زمین قدرت و حکومت دادیم تا....))
طبق بررسی کتب عهد عتیق و تورات خداوند متعال توسط پیامبران بنی اسرائیل بارها و بارها بر منجی شرقی از سرزمین ماد و پارس اشاره کرده که به او توانایی بخشیده و دروازه ها را برای او گشوده و کلیه ابزار را در اختیارش گذاشته تا اراده خدا را در زمین به مورد اجرا قرار دهد. در تورات نام کوروش از زبان خداوند متعال جاری شد و او را شبان خویش نامیدند و تاکید نمودند که من او را به اسم خواندم.
ج) ((تا به غروبگاه خورشید رسید، در آنجا...))
براساس مدارک و شواهد مستند و مکتوب و نظر متفق مورخین کوروش کبیر بعد از اتحاد ماد و پارس در همان ابتدا لشکرکشی به لیدی داشت. سرزمین لیدیدر طرف غرب سرزمین کوروش قرار داشت و شهر ساردنزدیک دریای مدیترانه قرار داشت و این صحنه همان صحنه بود که کوروش به هنگام فرو رفتن قرص آفتاب (در نظر بیننده) در خلیجک های ساحلی مشاهده کرد.
د)...به خواستگاه خورشید رسید و مشاهده کرد...))
لشکرکشی دوم کوروش کبیر بعد از مراجهت به مملکت خویش حرکت به سمت شرق بوده است. سرزمین های پارت،زرنگ و هرات خوارزم و گندار و ثه ت گوش کاملا با آیه فوق منطبق است و گرمای شدیدی در برخی مناطق باعث عدم پوشش لباس و چادر در بین اهالی بومی منطقه بوده است.
ه) ((باز از حنوب به شمال سفر کرد و ...))
در ادامه سفرهای شرقی و شمالی کوروش کبیر تا قبل از حمله به بابل او به سرزمین های شمالی ارمنستان فعلی و قفقاز رفت و در آنجا میان کوه های قفقاز و در تنگه معروف ((داریال)) سدی ساخت که به سد ذوالقرنین معروف شد. نهری که امروزه نیز به نام ((سائرس)) به معنای کوروش به یونانی در جریان است و در آثار باستانی ارمنی از این دیوار به نام ((بهاگ گورائی)) یا تنگه کوروش یاد می کنند. این سند نشان می دهد که بانی این سد کوروش بزرگ بوده است.
درباره قوم یاجوج و ماجوج هم در تورات و کتاب حزقیل نبی و رویای یوحنا فصل بیستم از آنان گوگ یا همان جوج و ماجوج یاد کرده است. به گفته مفسرین بزرگ علامه طباطبائی در المیزان، از مجموع گفته های تورات استفاده می شود که در نقاط شمالی آسیا می زیستند و مردمی جنگجو و غارت گر بودند.آنان قبیله ای خونخوار و وحشی بودند که از شمال دریای خزر به این سمت آمده و برای قوم مذکور مزاحمت ایجاد می کردند که با ساخت سد جلوی اینان گرفته شد اما در نهایت اینان قرن ها بعد(قرن چهارم میلادی) هجومی به تمدن امپراتوری روم تحت زمامداری ((آتیلا)) انجام دادند و همه را از بین بردند.آنچه در تطورات حاکمه بر لغات و سیری در زبان ها در طول تاریخ بوده است دو کلمه چینی ((منگوگ)) و ((مگوگ)) بیان شده که می توان به منغول و مغول یا همان مغولستان اشاره کرد که در شمال شرقی آسیا می زیستند و در اعصار قدیم به طرف چین حمله ور شدند و آنان برای رهایی دیوار چین را ساختند. بعدها از بالای دریای خزر و از طریق داریال قفقاز به سرزمین های ارمنستان و شمال ایران سرازیر می شدند که با سدی،کوروش مانع این حمله شد و در نهایت به سمت شمال اروپا حمله بردند و اروپائیان به آنان (یست) می گفتند و در این حمله وحشیانه دولت روم سقوط کرد.
و خلاصه آنچه در سوره اصحاف کهف تحت عنوان ((ذوالقرنین)) با لشکرکشی به غرب و پس به شرق و شمال و ساختن سد در آنجا و اعتقاد به روز رستاخیز و جزا (در آیه ۸۷ سوره کهف اشاره به بازگشت به سوی خدا و کیفر و مجازات الهی سخن به میان می آید) و همین طور مجازات یا عدم مجازات شاهان (بالتازار و نبونید و کرزوس و ...) هیچ شک و شبهه ای باقی نمی گذارد که منظور قرآن مااند دیگر کتب آسمانی (تورات) ((کوروش کبیر)) بنیانگذار هخامنشی می باشد و تفاسیر مهم اسلامی از جمله تفسیرالمیزان و تفسیر نمونه و همین طور دانشمندان معاصر مانند مولانا ابوالکلام (وزیر فرهنگ هندوستان) بدان اشارت کرده اند. اما مسئله ایمانش به خداوند متعال و روز جزاء در کتاب عزرا و دانیال نبی (ع) و اشعیا نبی (ع) و دیگر کتب عهد عتیق (تورات) موجود است و در آنها بارها کوروش را تجلیل و تقدیس کرده است. ضمنا مجسمه سنگی او در پاسارگاد جای هیچ شک و تردید باقی نمی گذارد و وجود کلاه شاخ دار و خواب دانیال نبی (ع) درباره قوچ دو شاخی که شرق و غرب جهان را شکست داد و خصایص اخلاقی این مرد بزرگ ثابت می کند که:
((ذوالقرنین قرآن کسی نیست جز کوروش کبیر شاه هخامنشی))

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد